تغییر شخصیت در روابط: چرا طرفین ناگهان عوض میشوند؟
روابط عاشقانه، تجربهای عمیق و متحولکننده هستند. این روابط نه تنها احساسات و عواطف ما را تحت تاثیر قرار میدهند، بلکه میتوانند باعث تغییراتی در شخصیت و رفتار ما نیز شوند. این تغییرات همیشه منفی نیستند و گاهی اوقات به رشد و تکامل فردی کمک میکنند. اما چرا این اتفاق میافتد؟ دلایل متعددی وجود دارد که توضیح میدهند چرا در روابط عاشقانه، افراد ممکن است شخصیت خود را تغییر دهند. در اینجا به ۱۵ نکته مهم اشاره میکنیم:
- ✅
نیاز به پذیرفته شدن:
انسانها ذاتاً به دنبال پذیرفته شدن و دوست داشته شدن هستند. برای جلب رضایت و تایید شریک عاطفی، ممکن است رفتارهایی را تغییر دهند یا صفاتی را بروز دهند که فکر میکنند برای طرف مقابل جذابتر است. - ✅
تلاش برای هماهنگی:
برای داشتن رابطهای موفق، افراد سعی میکنند تا با شریک زندگی خود هماهنگ شوند. این هماهنگی میتواند شامل تغییر علایق، سرگرمیها، یا حتی ارزشها باشد. - ✅
تاثیرپذیری متقابل:
افراد در روابط عاشقانه به طور ناخودآگاه از یکدیگر تاثیر میپذیرند. این تاثیرپذیری میتواند شامل تقلید رفتارها، الگوهای فکری، و حتی لحن صحبت کردن باشد. - ✅
تغییر در اولویتها:
وقتی وارد یک رابطه عاشقانه میشویم، اولویتهای ما تغییر میکند. فردیت قبلی جای خود را به “ما” میدهد و تصمیمات بر اساس منافع مشترک گرفته میشود. - ✅
رشد و بلوغ:
روابط عاشقانه فرصتی برای رشد و بلوغ فردی فراهم میکنند. مواجهه با چالشها، حل اختلافات، و سازگاری با نیازهای شریک زندگی میتواند باعث تغییرات مثبت در شخصیت شود. - ✅
امنیت و آرامش:
داشتن یک رابطه امن و آرام میتواند به افراد این امکان را بدهد که جنبههای جدیدی از شخصیت خود را کشف کنند که قبلاً به دلیل ترس یا ناامنی، پنهان کرده بودند. - ✅
فشار اجتماعی:
گاهی اوقات فشار از سوی خانواده، دوستان، یا جامعه میتواند باعث شود افراد در روابط خود تغییراتی ایجاد کنند تا مطابق با انتظارات دیگران باشند. - ✅
تغییر در اعتماد به نفس:
یک رابطه عاشقانه سالم میتواند اعتماد به نفس افراد را افزایش دهد و آنها را تشویق کند تا از منطقه امن خود خارج شوند و ریسکهای جدیدی را تجربه کنند.

- ✅
یادگیری مهارتهای جدید:
روابط عاشقانه به افراد کمک میکنند تا مهارتهای جدیدی مانند همدلی، حل مسئله، و ارتباط موثر را یاد بگیرند.
- ✅
تجربه احساسات جدید:
عشق، شادی، غم، حسادت، ترس و خشم، همگی احساساتی هستند که در روابط عاشقانه تجربه میشوند و میتوانند تاثیر عمیقی بر شخصیت افراد بگذارند.
- ✅
مقابله با نقاط ضعف:
یک رابطه سالم میتواند به افراد کمک کند تا نقاط ضعف خود را شناسایی کرده و برای بهبود آنها تلاش کنند. - ✅
الگوبرداری از رفتارها:
افراد ممکن است به طور ناخودآگاه از رفتارها و ویژگیهای مثبت شریک زندگی خود الگوبرداری کنند. - ✅
تغییر در سبک زندگی:
ورود به یک رابطه عاشقانه میتواند باعث تغییر در سبک زندگی افراد شود. مثلا ممکن است فرد سیگار کشیدن را ترک کند یا رژیم غذایی خود را تغییر دهد. - ✅
بروز آسیبهای روانی:
متاسفانه، روابط ناسالم و آسیبزا نیز میتوانند باعث تغییرات منفی در شخصیت افراد شوند. این تغییرات میتوانند شامل افسردگی، اضطراب، و کاهش اعتماد به نفس باشند. - ✅
تلاش برای حفظ رابطه:
در برخی موارد، افراد برای حفظ رابطه حاضرند تا تغییرات زیادی در خود ایجاد کنند، حتی اگر این تغییرات به قیمت از دست دادن هویت فردی آنها تمام شود.
توجه به این نکته ضروری است که تغییر در شخصیت لزوماً یک اتفاق بد نیست. در واقع، بسیاری از تغییرات مثبت در روابط عاشقانه رخ میدهند و به رشد و تکامل فردی کمک میکنند. مهم این است که این تغییرات از روی آگاهی و تمایل قلبی باشند، نه از روی اجبار یا ترس. در ضمن، حفظ هویت فردی در یک رابطه بسیار مهم است. نباید فراموش کرد که هر فرد با ویژگیها و ارزشهای منحصر به فرد خود وارد رابطه میشود و نباید برای جلب رضایت شریک زندگی، از خود بیگانه شود. روابط عاشقانه میتوانند تاثیر عمیقی بر شخصیت افراد بگذارند. این تاثیرات میتوانند مثبت یا منفی باشند، بسته به نوع رابطه و ویژگیهای فردی طرفین. مهم این است که از این تغییرات آگاه باشیم و برای رشد و تکامل خود در رابطه تلاش کنیم.
1. تلاش برای تطابق و سازگاری
یکی از اصلیترین دلایل تغییر رفتار و شخصیت در روابط، تلاش ناخودآگاه برای سازگاری با شریک عاطفی است.افراد میخواهند مورد پذیرش و دوست داشته شدن قرار بگیرند، بنابراین ممکن است ویژگیهایی را در خود تقویت یا تضعیف کنند تا با انتظارات و ترجیحات طرف مقابل هماهنگ شوند.این تطابق گاهی اوقات آگاهانه و با هدف بهبود رابطه انجام میشود، اما در بسیاری از موارد ناخودآگاه است و فرد حتی متوجه تغییرات خود نمیشود.مثلا فردی که ذاتا درونگراست، ممکن است برای همراهی با شریک برونگرای خود، در جمعها فعالتر و اجتماعیتر شود.
این تغییر، اگر از روی میل باطنی نباشد و صرفا برای جلب رضایت طرف مقابل صورت گیرد، میتواند در بلندمدت به نارضایتی و احساس خفگی منجر شود.
باید مرز بین سازگاری سالم و از دست دادن هویت فردی را تشخیص دهیم.سازگاری سالم، انعطافپذیری و تلاش برای درک نیازهای طرف مقابل است، در حالی که از دست دادن هویت، قربانی کردن ارزشها و علایق شخصی برای خشنودی شریک عاطفی است.
2. تاثیرگذاری متقابل و یادگیری
روابط عاشقانه، فضایی برای یادگیری و رشد فردی فراهم میکنند.ما از طریق تعامل با شریک عاطفی خود، دیدگاهها، ارزشها و رفتارهای جدیدی را یاد میگیریم.این یادگیری میتواند منجر به تغییراتی در شخصیت ما شود.مثلا فردی که در گذشته بیمسئولیت بوده، ممکن است پس از ورود به یک رابطه جدی، احساس مسئولیت بیشتری نسبت به زندگی خود و شریکش پیدا کند.در ضمن، الگوهای رفتاری شریک عاطفی میتواند بر ما تاثیر بگذارد.اگر شریک ما فردی منظم و هدفمند باشد، ممکن است ما نیز به مرور زمان تلاش کنیم تا زندگی منظمتری داشته باشیم.
این تاثیرگذاری متقابل، بخشی طبیعی از روابط است و میتواند به رشد و تکامل هر دو طرف کمک کند، به شرطی که این تغییرات با میل باطنی و در راستای ارزشهای فردی صورت گیرند.
هدف، الگوبرداری از ویژگیهای مثبت و سازنده است، نه کپی کردن شخصیت فرد دیگر.
3. نیاز به تامین نیازهای عاطفی
در روابط عاشقانه، ما به دنبال تامین نیازهای عاطفی خود هستیم.نیاز به عشق، توجه، حمایت، امنیت و پذیرش از جمله این نیازها هستند.برای برآورده کردن این نیازها، ممکن است رفتارهای خود را تغییر دهیم.مثلا فردی که احساس ناامنی میکند، ممکن است تلاش کند با رفتارهای خاصی، توجه و تایید شریک خود را جلب کند.این رفتارها ممکن است در ابتدا موثر باشند، اما در بلندمدت میتوانند به الگوهای ناسالمی تبدیل شوند که به رابطه آسیب میرسانند.مثلا فردی که دائم به دنبال تایید شریک خود است، ممکن است به مرور زمان اعتماد به نفس خود را از دست بدهد و وابسته به نظر دیگران شود.
باید نیازهای عاطفی خود را بشناسیم و به دنبال راههای سالم و سازنده برای برآورده کردن آنها باشیم.
برقراری ارتباط موثر با شریک عاطفی و بیان نیازها به صورت شفاف و با صداقت، میتواند از بروز رفتارهای ناسالم جلوگیری کند.
4. ترس از دست دادن رابطه
ترس از دست دادن رابطه، یکی از قویترین انگیزهها برای تغییر رفتار در روابط عاشقانه است.افراد ممکن است برای حفظ رابطه، از خواستهها و نیازهای خود چشمپوشی کنند.این ترس میتواند ناشی از تجربیات گذشته، فقدان اعتماد به نفس یا وابستگی عاطفی باشد.مثلا فردی که در گذشته روابط ناموفقی داشته، ممکن است برای جلوگیری از تکرار تجربه تلخ جدایی، به هر قیمتی رابطه فعلی خود را حفظ کند، حتی اگر به قیمت نادیده گرفتن حقوق خود تمام شود.این ترس میتواند منجر به سکوت در برابر رفتارهای نامناسب، پذیرش شرایط غیرمنصفانه و از دست دادن استقلال فردی شود.
غلبه بر ترس از دست دادن رابطه، نیازمند افزایش اعتماد به نفس، تقویت استقلال فردی و پذیرش این واقعیت است که پایان یک رابطه لزوما به معنای شکست نیست.
باید به یاد داشته باشیم، رابطهای که بر اساس ترس بنا شده باشد، نمیتواند سالم و پایدار باشد.
5. تاثیر محیط و فرهنگ
محیط و فرهنگی که در آن زندگی میکنیم، تاثیر بسزایی بر رفتار و انتظارات ما در روابط عاشقانه دارد.ارزشها، هنجارها و باورهای فرهنگی، الگوهای رفتاری خاصی را در روابط ترویج میکنند.مثلا در برخی فرهنگها، زنان بیشتر تحت فشار هستند تا انتظارات جامعه در مورد نقش همسر را برآورده کنند و ممکن است برای جلب رضایت همسر و خانواده او، رفتارهای خود را تغییر دهند.در ضمن، رسانهها نیز میتوانند با ارائه تصاویر غیرواقعی از روابط عاشقانه، انتظارات غیرمنطقی را در افراد ایجاد کنند و آنها را به سمت رفتارهای خاصی سوق دهند.
آگاهی از تاثیرات محیط و فرهنگ بر روابط عاشقانه، به ما کمک میکند تا انتظارات و رفتارهای خود را به طور آگاهانهتری انتخاب کنیم و از قربانی شدن ارزشهای فردی خود جلوگیری کنیم.
باید به یاد داشته باشیم، روابط عاشقانه موفق، بر اساس احترام متقابل، تفاهم و برابری بنا میشوند، نه بر اساس تبعیت از هنجارهای فرهنگی غیرمنطقی.
6. همدلی و درک متقابل
همدلی و درک متقابل، از ارکان اصلی یک رابطه عاشقانه سالم هستند. تلاش برای فهمیدن احساسات و دیدگاههای شریک عاطفی، میتواند منجر به تغییراتی مثبت در رفتار ما شود. مثلا اگر متوجه شویم که شریک ما از یک رفتار خاص ما ناراحت میشود، ممکن است تلاش کنیم تا آن رفتار را تغییر دهیم، نه به این دلیل که از او میترسیم، بلکه به این دلیل که به احساسات او اهمیت میدهیم. همدلی، به ما کمک میکند تا دیدگاههای خود را گسترش دهیم و دنیا را از دریچه نگاه دیگری ببینیم. این میتواند منجر به رشد و تکامل فردی و بهبود رابطه شود. تمرین همدلی، نیازمند گوش دادن فعال، تلاش برای درک احساسات طرف مقابل و ابراز همدردی است. باید به یاد داشته باشیم، همدلی به معنای موافقت با دیدگاههای طرف مقابل نیست، بلکه به معنای تلاش برای فهمیدن آنهاست.
7. تاثیر تجربیات گذشته
تجربیات گذشته ما در روابط عاشقانه، تاثیر بسزایی بر رفتار و انتظارات ما در روابط فعلی دارد. الگوهای رفتاری که در گذشته آموختهایم، میتوانند در روابط جدید تکرار شوند. مثلا فردی که در گذشته مورد خیانت قرار گرفته، ممکن است در روابط جدید به سختی به دیگران اعتماد کند و رفتارهای کنترلکنندهای از خود نشان دهد. در ضمن، افرادی که در کودکی مورد بیتوجهی قرار گرفتهاند، ممکن است در بزرگسالی به دنبال روابطی باشند که در آن احساس ناامنی کنند و به طور مداوم به دنبال تایید و توجه شریک خود باشند. آگاهی از تاثیر تجربیات گذشته بر روابط فعلی، به ما کمک میکند تا الگوهای رفتاری ناسالم خود را شناسایی کنیم و برای تغییر آنها تلاش کنیم. مشاوره با یک متخصص میتواند در این زمینه بسیار مفید باشد.
8. تغییر اهداف و ارزشها
با گذشت زمان و تغییر شرایط زندگی، اهداف و ارزشهای ما نیز ممکن است تغییر کنند. این تغییرات میتواند بر روابط عاشقانه ما تاثیر بگذارد و منجر به تغییراتی در رفتار و شخصیت ما شود. مثلا فردی که در جوانی به دنبال ماجراجویی و هیجان بوده، ممکن است در میانسالی به دنبال آرامش و ثبات باشد. این تغییر میتواند بر انتخابهای او در روابط عاشقانه تاثیر بگذارد. در ضمن، تغییر در ارزشهای فردی میتواند منجر به اختلافاتی در رابطه شود. مثلا اگر یکی از طرفین به ارزشهای مذهبی پایبندتر شود، ممکن است با شریک خود که دیدگاه متفاوتی دارد، دچار مشکل شود. باید به طور منظم با شریک خود در مورد اهداف و ارزشهای خود صحبت کنیم و تلاش کنیم تا تفاهم و سازگاری را حفظ کنیم.
9. بحرانهای زندگی
بحرانهای زندگی، مانند از دست دادن شغل، بیماری، مرگ عزیزان یا مشکلات مالی، میتوانند تاثیر بسزایی بر روابط عاشقانه ما داشته باشند و منجر به تغییراتی در رفتار و شخصیت ما شوند. در شرایط بحرانی، افراد ممکن است دچار استرس، اضطراب و افسردگی شوند و رفتارهای متفاوتی از خود نشان دهند. مثلا فردی که به طور معمول آرام و مهربان است، ممکن است در شرایط بحرانی عصبی و پرخاشگر شود. باید در شرایط بحرانی، به شریک خود حمایت و همدلی ارائه دهیم و درک کنیم که رفتارهای او ممکن است ناشی از استرس و فشارهای روانی باشد. در ضمن، مراجعه به یک متخصص میتواند در مدیریت بحران و حفظ سلامت روان هر دو طرف بسیار مفید باشد.
10. افزایش آگاهی از خود
با گذشت زمان و کسب تجربیات بیشتر، ممکن است آگاهی ما از خود افزایش یابد و به شناخت بهتری از نقاط قوت و ضعف خود برسیم. این افزایش آگاهی میتواند منجر به تغییراتی در رفتار و شخصیت ما شود. مثلا فردی که در گذشته از ابراز احساسات خود میترسیده، ممکن است با افزایش آگاهی از خود، بتواند احساسات خود را به طور با صداقت و شفاف با شریک خود در میان بگذارد. در ضمن، شناخت نقاط ضعف خود میتواند به ما کمک کند تا برای بهبود آنها تلاش کنیم و به فرد بهتری تبدیل شویم. باید به طور مداوم در مسیر خودشناسی حرکت کنیم و از فرصتهایی مانند مشاوره، مطالعه و خودکاوی برای افزایش آگاهی از خود استفاده کنیم.
11. تلاش برای رشد فردی
در یک رابطه عاشقانه سالم، هر دو طرف باید به دنبال رشد فردی و بهبود خود باشند. این تلاش میتواند منجر به تغییراتی مثبت در رفتار و شخصیت آنها شود. مثلا فردی که در گذشته کمحوصله بوده، ممکن است برای بهبود رابطه خود، تلاش کند تا صبورتر و بردبارتر شود.
در ضمن، شرکت در کلاسهای آموزشی، مطالعه کتابهای خودیاری و تمرین مهارتهای ارتباطی میتواند به رشد فردی و بهبود رابطه کمک کند. باید به یاد داشته باشیم، رشد فردی و بهبود رابطه، یک فرآیند مداوم است و نیازمند تلاش و تعهد هر دو طرف است.
12. تاثیر بیماریهای روانی
بیماریهای روانی، مانند افسردگی، اضطراب، اختلال دوقطبی و اختلالات شخصیتی، میتوانند تاثیر بسزایی بر روابط عاشقانه داشته باشند و منجر به تغییراتی در رفتار و شخصیت افراد شوند. افراد مبتلا به بیماریهای روانی ممکن است رفتارهای غیرقابل پیشبینی، نوسانات خلقی، مشکلات در برقراری ارتباط و مشکلات در حفظ رابطه از خود نشان دهند. باید اگر شریک عاطفی شما به یک بیماری روانی مبتلا است، درک کنید که رفتارهای او ممکن است ناشی از بیماری باشد و نیازمند کمک و حمایت تخصصی است. مشاوره با یک روانپزشک و روانشناس میتواند به تشخیص و درمان بیماری روانی کمک کند و از آسیب رسیدن به رابطه جلوگیری کند.
13. قدرت عشق و تعهد
عشق و تعهد، دو عامل قدرتمند هستند که میتوانند افراد را به تغییر وادار کنند. عشق واقعی، به ما انگیزه میدهد تا بهترین نسخه خود را به نمایش بگذاریم و برای حفظ رابطه تلاش کنیم. تعهد، به ما کمک میکند تا در برابر سختیها و مشکلات مقاومت کنیم و به رابطه خود وفادار بمانیم. وقتی عاشق کسی هستیم، ممکن است حاضر شویم رفتارهای خود را تغییر دهیم تا او را خوشحال کنیم و رابطه را حفظ کنیم. این تغییر، اگر از روی میل باطنی باشد و به رشد فردی ما کمک کند، میتواند بسیار مثبت باشد. باید عشق و تعهد را با کنترلگری و از خودگذشتگی افراطی اشتباه نگیریم.
14. اثر گذشت زمان
با گذشت زمان، افراد تغییر می کنند. تجربیات زندگی، بلوغ و تغییرات در اولویت ها میتوانند به تغییرات شخصیتی در طول یک رابطه منجر شوند. این تغییرات لزوماً منفی نیستند؛ آنها میتوانند نشان دهنده رشد شخصی و سازگاری با مراحل مختلف زندگی باشند. با این حال، باید این تغییرات را بشناسید و با یکدیگر در مورد آنها صحبت کنید. درک اینکه هر فرد به طور مداوم در حال تکامل است، میتواند به انعطاف پذیری و سازگاری در یک رابطه طولانی مدت کمک کند.
15. تاثیر دوستان و خانواده
نظرات و رفتارهای دوستان و خانواده میتوانند بر روابط عاشقانه و در نتیجه، بر شخصیت افراد درگیر در آن رابطه تاثیر بگذارند. فشار برای تطابق با انتظارات خانواده یا گروه دوستان، میتواند منجر به تغییراتی شود که با ارزش های فردی همسو نیستند. داشتن مرزهای قوی و تصمیم گیری بر اساس خواسته ها و نیازهای خود و شریک عاطفی، به جای تسلیم شدن به فشارهای خارجی، برای حفظ اصالت در رابطه ضروری است.







یه رابطهای داشتم که اولاش همه چی آروم بود ولی کم کم انگار اون آدمی که شناخته بودم نیست، اونقد از اطرافش تاثیر گرفت که دیگه خود واقعیشو گم کرده بود 😔 این بخشایی که گفتی درباره فشارای بیرونی و خاطرات قدیمی خیلی برام آشنا بود، مخصوصا وقتی یکی خودشو اونقد تغییر میده که دیگه نمیدونه واسه چی تغییر کرده 😕 دلم میخواد یه پست جدا بنویسی درباره اینکه چطور بفهمیم تغییر کردن طرف مقابلمون بخاطر رشد درونیه یا فقط یه ماسکه واسه ترس از دست دادن رابطه 😩 چون اگه نفهمی پشت اون تغییر چی خوابیده، ممکنه یه چیز قشنگو بیخود خراب کنی 🤯🧠🫂